به گزارش پرواز قلم، رشد و توسعه پایدار کشاورزی یکی از شاخص ترین و مهم ترین هدف های هر دولتی است که تحقق آن طریق تحولات بنیادی همه جانبه در ساختار کشاورزی، مدیریت و بهره برداری مطلوب از منابع و امکانات، سازماندهی و هدایت سنجیده فعالیت ها در چار چوب برنامه ریزی علمی و منطقی امکانپذیر خواهد بود. در حال حاضر محیط زیست و مخاطره های طبیعی و غیر طبیعی که باعث تهدید محیط زیست میشوند یکی از مهم ترین مواردی است که در این سال ها باید درباره ان بحث و گفت و وتفکر کرد. محیط زیست از دیرباز و از زمانی که انسان ادامه ی حیات خود و نسل آینده ی خود را در خطر نابودی دید و وابستگی بیش از اندازه ی آن را به محیط زیست درک کرد، یکی از مهم ترین مواردی است که باید بررسی های لازم انجام شده و در راستای مدیریت آن اقدام نمود. در میان این عناوین یکی از مواردی که در این سال ها کمتر به آن توجه شده تاثیرات اقتصاد بر محیط زیست است. امروزه مطالعات اقتصاد محیط زیست جایگاه ویژهای در ادبیات اقتصادی پیدا کرده است و یکی از بروز ترین عناوین مطرح در این حوزه است. نظریات اقتصاد محیط زیست نئوکلاسیکی بر سه مبنای بنیادین «هستیشناسی کمیتگرای مادی»، «روششناسی تقلیلگرایانه»، و «ارزششناسی مطلوبیتگرایانه» استوار است. این نظریات به سبب ابتنا بر این سه مبنای قابل مناقشه، غالبا در سطح رویکردهای فنی و مهندسی باقی میمانند و در نتیجه، نمیتوانند بحرانهای زیستمحیطی را به طور کامل تبیین کنند. سیاستگذاریهای زیستمحیطی مبتنی بر این نظریات به سبب بیتوجهی به ریشههای فلسفی و اخلاقی این بحران، قادر به حل ریشهای آن نیست. این یافتهها میتواند حاوی این پیام برای مطالعات «اقتصاد محیط زیست اسلامی» باشد که برای حل بحرانهای زیستمحیطی، باید فراتر از تحلیلهای مادیگرایانه، تقلیلگرایانه و مطلوبیتگرایانه رفت. چنین رویکردی میتواند شان واقعی طبیعت را احیا کند و زمینهساز حل ریشهای بحرانهای زیستمحیطی باشد. محیط زیست که نعمت خدادادی است ارتباط تنگاتنگی با مسائل اقتصادی دارد. چرا که محیط زیست بنای اقتصاد است. پایه و اساس اقتصاد بشر را منابع محیط زیست تشکیل میدهد. اولین بنیاد های فکری زیست محیطی در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰۰ شکل گرفت و مسائل توسعه پایدار و تفکر سبز مطرح گردید. لذا اندیشمندان و متفکران در صدد بیان و پژوهش در این خصوص بر آمدند. پژوهش با هدف بررسی جایگاه اقتصاد در حقوق محیط زیست در صدد بیان ضوابط و چالش های اقتصادی در مسائل زیست محیطی است. اقتصاد کشاورزی به مجموعهای از علوم و روشها اطلاق میشود که عوامل اقتصادی موثر در امور کشاورزی، روابط اقتصادی موجود بین عوامل تولید کشاورزی و کاربرد اصول اقتصادی را در تولید و توسعه کشاورزی مورد بحث و بررسی قرار میدهد و این امکان را به کشاورز میدهد که با مقدار زمین سایر لوازمی که در اختیار دارد سود بیشتری بدست اورد. به بیان دیگر اقتصاد کشاورزی عبارت از کاربرد اصول و نظریههای اقتصاد عمومی در فرآیند تولید، مبادله، توزیع و مصرف مواد غذایی و مواد خام اولیه مورد نیاز سایر بخش هاست. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که اقتصاد کشاورزی، روشهای چگونگی استفاده مطلوب و بهینه از منابع طبیعی در بخش کشاورزی را از طریق شیوهها و ابزار کارآمد خود مورد مطالعه قرار میدهد. هدف از ایجاد این رشته، تربیت نیروهای متخصص و کارآمدی است که بتوانند با تکیه بر دانش و اندوختههای علمی و تجارب عملی خود به عنوان کارشناس اقتصاد کشاورزی به تهیه و تدوین طرحهای توسعه کشاورزی و ارزیابی اقتصادی آنها در سطوح مختلف منطقهای و یا ملی بپردازند و همچنین از طریق بکارگیری روشهای تجزیه و تحلیل کمی و ارائه مدلهای ریاضی در حل مسائل و مشکلات تولید،، توزیع و یا مصرف مواد غذایی و مواد خام، راهکارهای مناسبی را ارائه مینمایند.
متخصصان اقتصاد کشاورزی در فعالیتهای آموزشی و تحقیقاتی مرتبط با مسائل اقتصادی بخش کشاورزی نیز میتوانند همکاری نمایند. اقتصاد کشاورزی به عنوان یکی از شاخههای علوم کشاورزی از حدود یک قرن پیش در کنار سایر رشتههای کشاورزی به تدریج مطرح شد و با سیر تکاملیاش امروزه به شکل یک دانش منسجم و مدرن در مراکز آموزش عالی و تحقیقاتی در اختیار مشتاقان علم و جامعه کشاورزی قرار گرفتهاست. در عرصه فعالیتهای زراعی، حضور متخصصانی که علاوه بر دانش کشاورزی، اصول علم اقتصاد را نیز فراگرفته باشند و بتوانند با استفاده از تجربیات و دانش خود، در زمینه برنامهریزی و تهیه طرحهای تولیدی محصولات کشاورزی بطور اقتصادی فعالیت کنند، از ضروریات تحول کشاورزی کشور است و این امر، جایگاه و اهمیت رشته مهندسی اقتصاد کشاورزی را به خوبی مشخص میکند.وبا توجه به این که امروزه یکی از راههای تحت سلطه در اوردن کشورها وابسطه کردن از طریق مواد غذایی استهدف نهایی کارشناسان رشته اقتصاد محیط زیست، استفاده از تئوری ها و ابزارهای اقتصادی جهت بهینه سازی و کاهش مخاطرات زیست محیطی است. بعنوان مثال با استفاده از تکنیک فایده، هزینه در علم اقتصاد، دانشمندان به این نتیجه می رسند که هزینه استفاده از انرژی های فسیلی امروز از فایده آن بیشتر است، لذا به دولتمردان توصیه می کنند که تولید و استفاده از انرژی های پاک را جایگزین انرژی های فسیلی کنند. یا با استفاده از تکنیک ارزیابی اقتصادی، مالی طرح ها، به این نتیجه می رسند که برای یک کالای خاص مانند میوه ای خاص، هزینه واردات از هزینه تولید و مصرف زیاد آب برای تولید این کالای خاص، کمتر است لذا این توصیه را به بخش کشاورزی می کنند و آنها مقوله واردات را جایگزین مقوله تولید در مورد این کالای خاص می کنند اما لازمه این رشته این امر این است که این شاخه از علم اقتصاد باید با همگانی شدن وجذب و اموزش تخصصی افراد جهت تربیت کارشناسان مجرب از دانشگاه ها باشد که میتواند باعث رشد مثبت در محیط زیست باشد.اما مورد دیگر که برای این موضوع اهمیت دارد این است که باید چشم انداز شغلی مناسب برای این رشته ایجاد کرد که افراد علاقمند زیادی را جهت تحصیل در این رشته جذب کرد تا از انها در اینده بعنوان کارشناسان و خبر های این رشته استفاده کرد. اما علاوه بر ایجاد چشم انداز شغلی مناسب برای این رشته باید توجه داشت که نحوه معرفی و اطلاع رسانی این رشته به افرادی که علاقمند حضور در دانشگاه ها هستند دارند. باتوجه به اینکه بخش کشاورزی یکی از مهمترین و تواناترین بخش های اقتصاد کشور است که تأمین کننده حدود ۴/۱ تولید ناخالص ملی، ۳/۱ اشتغال، بیش از ۵/۴ نیازهای غذایی، ۳/۱ از صادرات غیر نفتی و حدود ۹/۱۰ نیاز صنایع به محصولات کشاورزی است. توسع بخش برطرف نشود، سایر بخش ها به شکوفایی و توسعه، دست نخواهد یافت. به همین دلیل باید توجه ویژه ای به بخش کشاورزی وحقوق محیط زیست داشت.
نویسندگان: سید علی ملک آرا (کارشناس منابع طبیعی) و ملیکا ملک آرا (کارشناس اقتصاد و آینده پژوهی)